چه کسی؟ کجای کدام کتاب نوشته؟
"ان مرد در باران آمد "
من نگفته، تو که خوب میدانی، تا تو نیایی باران که هیچ، هیچ هم از اسمان نمی بارد.
دلت قرص. تا قیام قیامت هم ... اگرچه محتاج امدنت به تنگ امده ام، اما ...
خدا بهتر میداند کی بیایی.
خـــــــــــــــــــــدا خـــــــــــــوب میداند،
از درد هم که پنهان نیست، از شما چه پنهان...
بابا نیست که نان بدهد.
همسایه نمیشناسدمان که برایمان دعا کند.
زمین از روی عادت دور خورشید میچرخد!!!!!!!!!
زبان، نیش مار را میگزد!!!!!!!!
.
.
.
ببخش، ولی اصلاً می آیی یا کور میشوند زیر چتر نیامدنت گره ها.
دعای ما که از دم خاک سردتر است.
خودت برای امدنت دعا کن.
فقط اگر امدی برایمان کمی خدا بیاور!!!!!!!!!
تــــــــــــــو که یک گوشه ی چشمت غــــم عالم ببرد
حیف باشد که تو باشی و مرا غم ببرد!