سکوت نه از بي صداييست.نفس هست و حرف هم.ناگفته ها و گفته شده ها. شنيده ها و نشنيده ها.سکوت از نبودن بغض نيست. از بي دردي نيست.سکوت از عادت نيست. از روزمرگي و فراموش شدگي. از خواب و رخوت و بي حوصلگي. از دلتنگي.سکوت از فريادهاي در گلو مانده است و نعره هايي که هيچ وقت شنيده نشد.همه چيز هست و گوشي نيست براي شنيدن. جز سکوتي که گاه و بيگاه همدم فريادهايي است که بي خبر و ناخواسته از روزهايي دور ميايد.از دلتنگيهايي که فراموش شده. از خيانتهايي که به روزگار شده.نه انگار.... باز هم حرفي نيست.