شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

نيلوفر

+ از قرار معلوم يکي از جانبازان جنگ تحميلي، سال ها پس از مجروح شدن به علت وضع وخيمش به ايتاليا اعزام شده بود و در يکي از بيمارستان هاي شهر رم بستري شد. از قضا چند روزي بعد از بستري شدن اين جانباز جنگ تحميلي متوجه مي شود خانم پرستاري که از او مراقبت مي کند نام خانوادگي اش مالديني است. جانباز قصه ما ابتدا تصور مي کند تشابه اسمي است، اما در نهايت نمي تواند جلوي کنجکاوي اش را بگيرد
نيلوفر
و از خانم پرستار مي پرسد: آيا با پائولو مالديني ستاره شهر تيم آ ث ميلان نسبتي دارد؟ و خانم پرستار در پاسخ مي گويد: پائولو برادر من است! جانباز ايراني در حالي که بسيار خوشحال شده بود از خانم پرستار خواهش مي کند که اگر ممکن است عکسي به يادگار بياورد و خانم پرستار هم قول مي دهد تا برايش تهيه کند، اما جالب ترين بخش داستان ما صبح روز بعد اتفاق مي افتد.
نيلوفر
هنگامي که جانباز هموطن ما از خواب بيدار مي شود کنار تخت بيمارستان خود پائولو مالديني بزرگ را مي بيند که با يک دسته گل به انتظار بيدار شدن او نشسته است و ... باقي اش را ديگر حدس بزنيد!
نيلوفر
راستي هيچ مي دانيد پائولو مالديني اسطوره ميلان از شهر ميلان واقع در شمال غربي ايتاليا، شهر رم واقع در مرکز کشور ايتاليا که فاصله اي حدود ششصد کيلومتري دارد آمده تا از يک جانباز جنگي ايراني که خواستار عکس يادگاري اوست عيادت کند؟
عالي..اونوقت بعضي از ماها.....:(((
خيلي قديمي ولي جالبه
نيلوفر
ماندگار تکرارشم خوبه :دي... اره سحر جان
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله اسفند ماه
vertical_align_top