هنوزم تنها ترینم توی قصه زمونه
کاشکی که ردپای عشقم روی جاده ها بمونه
با صدای خشک و تشنه خوندم ازموجای دریا
جون گرفت حس قشنگی تو تن خشک درختا
بال پروازی نداشتم اما از پرنده خوندم
توی بازی صداقت همیشه برنده موندم
همه جا طرح قفس بود که من آسمون کشیدم
روی بال هر ترانه به ستاره ها رسیدم
به امید لحظه عشق به امید روز پرواز
به امیداینکه بشکنه بغض هر آواز
پشت میله ها نباید یادمون بره پریدن
واکنیم پنجره ها رو واسه آسمون دیدن.
10:40 صبح روزسه شنبه 89 فروردین 31